- کافر قله
از قلاع قدیمی نزدیک دهکده ی قلعه کش دشت سر آمل
معنی کافر قله - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(فِ دُ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد و 42هزارگزی شمال باختری فریمان واقع است. دامنه ای و دارای آب وهوای معتدل است. مزارع آن از آب قنات آبیاری میشود. محصولات عمده آن غلات و چغندر و شغل اهالی آن زراعت و راههایش مالرو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
(فِ / فَ بَ چَ / چِ / بَچْ چَ / بَچْ چِ)
لغت نامه دهخدا
بچۀ کافر: و چون هر دو را کافر بچه و ناپاک زاده داند این معنی هم روا دارد. (کتاب النقض ص 447) ، در اصطلاح صوفیه یکرنگی که در عالم وحدت روی از تمامی ماسوی اﷲ برتافته و در سواد نیستی جای گرفته باشد و نیز به معنی مؤمن کامل است چه کفر بمعنی ایمان حقیقی می آید. (از کشاف اصطلاحات الفنون)
سیاه چشم سیاه مژگان: (چه ستم کرد علی، نرگس کافر مژه ای که بجز ناله بت در دل نا قوس نبود) (میانی ناصر علی)
سیاه دلی بی ایمانی، بیرحمی ستمگری، بی انصافی: (از او تا جان اگر فرقی کنم کافر دلی باشد من آنگه جای او دانم که جان را جای او دارم) (خاقانی)
بی دین بچه ناگروا بچه کافر فرزند ملحد: (و چون هر دو را کافر بچه و ناپاک زاده اند این معنی هم روا دارد) (کتاب النقض 447)، (تصوف) الف - یکرنگی که در وحدت روی از تمامی ماسوی الله بر تافته و در سواد نیستی جای گرفته باشد، ب - مومن کامل (چه کفر بمعنی ایمان حقیقی آید)، (از کشاف اصطلاحات الفنون)
سیاه دل بی ایمان، بیرحم ستمگر: (مال بدست کردم تا تو کافر دل پشتواره بندی و ببری) (کلیله و دمنه)
سوراخ های غار مانند داخل کوه ها که در گذشته به عنوان پناهگاه.، نام مجموعه غارهایی است که در پرتگاه ها و دره ها از کوه کاروان